فیلمنامه قدیم و جدید آیزنشتاین
ژوئن 11, 2020

 پست مدرنیسم عبارتی است که از بر هم افزودن یک پیشوند: پست (به معنی پس، پس از، بعد از) و یک اصطلاح: مدرنیسم (به معنی امروزی گرایی، نو اندیشی گرایی، نوآوری گرایی) پدید آمده است و مفهوم چیزهایی که پس از مدرنیسم پدید آمده اند را به ذهن متبادر می کند. پس ابتدا باید مدرنیسم را شناخت و سپس پست مدرنیسم. مدرنیسم یا مدرنیته، هم معنی کامل و مترادف کافی در زبان فارسی ندارد. واژه های نوگرایی یا امروزی گرایی و … صرفاً جنبه های کوچکی از مدرنیته را بیان می کنند و نه کلیت آن را. مدرنیته را می توان مجموعه ی فرهنگ و تمدن اروپایی از رنسانس به این سو دانست یا آن را امروزی شدن یا نورآوری و تجدد نامید. (احمدی، 6:1377-4) هم چنان که در مورد چیستی مدرنیسم، نظریه های متفاوتی وجود دارد که به طور غالب متناقض نیز هستند، تعیین ماهیت و چیستی پست مدرنیسم و تفکیک و جداسازی آن از مدرنیسم نیز دشوار است. در مورد پست مدرنیسم شاید بتوان گفت که این اصطلاح در پی انتشار مقاله ی ظهور معماری پست مدرن در سال 1975 میلادی، نوشته چارلز جنکس، معمار امریکایی، جایش را در عرصه نقد معماری باز کرد و بعداً به رشته های دیگر نیز راه یافت. پست مدرنیسم یا نقطه ی عطفی اساسی و سرآغازی تازه می نماید و یا به صورت پیامد و تحقق نهایی اصول کثرت گرایانه ای که همواره جوهر مدرنیسم را تشکیل می داده است پدیدار می گردد. البته در کثرت گرایی افراطی پست مدرنیسم شک و تردیدی وجود ندارد. (ولش، 64:1988-63) (بکولا، 532:1387)

نمی توان پایان دقیقی یا اصولاً پایانی برای مدرنیسم و شروع پست مدرنیسم متصور بود. نگریستار و ایده ی یک فرهنگ پست مدرن از اوایل دهه ی هفتاد میلادی رایج و متداول بوده، هر چند به روشنی تعریف نگردیده است. با این حال دستاوردهای مدرنیسم هم چنان تا دهه های آینده به تأثیر در فرهنگ ادامه خواهند داد، زیرا بسیار عظیم، درخشان و نافذ و فراگیر بوده اند. اما پیوند ما با آرمانها و امیدهای آن به خاطره ای حسرت بار تبدیل شده است. دوران امر نو مانند عصر پریکلس یونان به تاریخ پیوسته است. (هیوز، 376:1980) (بکولا، 520:1387)

 در مجموع مدرنیته و پست مدرنیته دست کم از دو معنای ویژه برخوردارند: 1- دوره ای تاریخی و 2- مجموعه ای از ویژگی ها و شناسگرهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فلسفی، فرهنگی، ادبی و هنری. اگر پیشوند پست را به معنای پس از یا بعد از بپذیریم، باید به جریانی قائل باشیم که بعد از مدرنیسم به وجود می آید. البته پژوهشگران در این باب توافق جامعی ندارند. برای مثال ژان فرانسوا لیوتار به گونه ای پارادوکسی پست مدرنیسم را به جای آنکه بعد از مدرنیسم بداند، به این گونه بیان می کند که می تواند قبل از آن بیاید، لیوتار اعلام می دارد که یک اثر زمانی می تواند مدرن شود که نخست پست مدرن باشد. (نوروزی، 49:1379-48). اصطلاح پسامدرن را می توان از جهت کاربرد پیشوند پسا در آن، هم چون پسا تاریخی یا پس صنعتی به حساب آورد. به این معنا که هر گاه بر اصطلاحی پیشوند پسا افزوده شود بشتر به معنای استمرار جریان آن اصطلاح است و کمتر به معنای گسست و فرا رفتن از آن. پس پست مدرنیسم بازنگری، تحلیلی نو و نقدی است بر فرآورده ها، نتیجه ها و پی آمدهای مدرنیسم. پست مدرنیسم روش تازه ای در آفرینش، سخن نقادانه و نظری و تجربه ی عملی نیست و راهی تازه در گستره های هنری، فلسفی و فرهنگی نمی گشاید. گونه ای حاشیه ای بر مدرنیسم است. هنرمند مدرنیست در لحظه ی آفرینش نیت و فرآیند ذهنی خود را مهمتر از همه چیز می دانست. هنرمند پست مدرنیست اما از همان آغاز در حاشیه قرار دارد، اثر را مهمتر از نیت خویش می داند. هر اثر پسامدرن اعتبارش را ازمناسبات با متون دیگر می یابد. (احمدی، 477:1375) این جمله ی آخر بسیار حائز اهمیت است. تأثیری که متون دیگر بر یک متن می گذارند یا به عبارتی تأثیری که متن از متون دیگر می گیرد به نوعی بینامتنیت را تعریف می کند یا دست کم یکی از کارکردهای بینامتنیت است. پس می توان گفت که بینامتنیت از دستاوردهای پست مدرنیسم است و البته در حیطه ی تئاتر و متن پست دراماتیک قرار می گیرد. البته ریشه ی بینامتنیت را می توان از زمان فردینان دوسوسور جستجو کرد. صحبت درباب تئاتر پست دراماتیک و بینامتنیت در این مجال نمی‌گنجد و می‌توان مفصل بصورت مجزا درباره هریک از این دو مهم توضیحاتی ارائه کرد؛ لذا در نهایت می توان بحث پست مدرنیسم را با این جمله تمام کرد: آن جا که کل به پایان می رسد، پست مدرنیسم آغاز می شود. (ولش، 39:1988) (بکولا، 37:1387)

دیدگاه ها بسته شده است