تنفس در بازیگری
جولای 26, 2018
پایه ای ترین ویژگی های بازیگری
جولای 26, 2018

استراسبرگ و گروهش موفق شدند عوامل تکنیکی حرفه ی خود را با مسائل معنوی و احساسی همراه کنند. آنها به انجام اینکار موفق شدند، زیرا صرف نظر از خصوصیات و عادات بومی خود برای کار با یکدیگر در هنگام نمایش و پیش از آن پرورش یافتند. جدا از امتیاز گروه، از نظر نمایشنامه نویسان و هنرپیشه های بااستعداد، درک موفقیت آمیز هنر تئاتر که تنها توسط گروهی تربیت شده میسر می شود، موهبتی بود که نصیب این گروه شد.

استراسبرگ با تعلیم هنرپیشه از طریق تمرین و کار بر روی خود استفاده از ابتکار، تاکید فوق العاده ای بر خلق احساس حقیقی گذاشت. او به معرفی تعدادی از تمرین های حافظه ی حسی پرداخت که حالت واقعی را خلق کرده یا هیجان ایجاد کند.

استراسبرگ بر حقیقت و درستی پافشاری می کرد و بر آن بود تا بر صحبت های مبتذل غلبه کرده و از این که هنرپیشگان بر تدبیر تکیه کنند و در مقابل حضار بازی کنند ممانعت می کرد.

در این روش بازیگری پیوستگی فرد و نقش آنقدر مستحکم بود که بسیاری از ویژگی های شخصیت با ویژگی های هنرپیشه اشتباه گرفته می شد و این مسئله موجب سوء تفاهم شدیدی می شد.

از نظر استراسبرگ ، بازیگر نباید تماشاگر را مضطرب و هیجان زده کند اما سعی کند تصور حقیقی از طبیعت یک فرد برای آنها به وجود آورد و برای این کار از تأکید صدا و طرز راه رفتن خود استفاده کند.

استانیسلاوسکی و استراسبرگ دریافتند که هنرپیشگان اغلب با استفاده از بخش ناخودآگاه حافظه ی خود نمایش اجرا می کردند. این روش شامل بخش هایی بود که بتوانند مسیر خلاقیت را کشف کنند، و به هنرپیشه اجازه می داد تا خلاقانه و نه به طور خودکار هنر خود را اجرا کند.

استراسبرگ ابزار هنرپیشه را به معنای جسم و حرکات او می داند، به این معنا که هنرپیشه باید قادر باشد این ابزار را به صورتی درآورد که ذهن او درک می کند. مفهوم جدید اساس و اصول نمایش تنها به دلیل پیشرفت در رشته هایی چون پزشکی و روان شناسی میسر شد. استراسبرگ آن را از راه روان شناسی اینگونه توضیح می دهد. قبل از روان شناسی جدید ما واقعاً نمی دانستیم که چرا هنرپیشه دچار مشکلاتی می شود. وقتی الهام گرفتن میسر نبود، او تنها می دانست صدا ها و سخنان را یاد گرفته و تمرین بدنی کرده است. این عوامل بی اهمیت نیست. اما تنها مسائل خارجی هنرپیشه را حل می کند و به استعداد او کاری ندارد. استفاده از حافظه برای درک تمام روند نمایش ضروری است.

در هنگام نمایش تمام کارها به طور ناخودآگاه و مانند روند حافظه صورت می گیرد. مسأله مهم در متد استانیسلاوسکی و روش ما این است که ما به این حقیقت اشاره کنیم که نوع سومی از حافظه ی که همه از آن آگاهیم و هنوز آن را تشخیص نداده ایم وجود دارد. این حافظه ممکن است حافظه موثر خوانده شود که به معنای حافظه ی حساس یا احساسی است. استراسبرگ در مصاحبه ای گفت: حتی اگر من بر جدید بودن علم تأکید کنم، این حقایق جدید نیست.

1 دیدگاه

  1. مهرداد میرزایی گفت:

    سلام پس مولفه اصلی متد استراسبرگ حقیقت هستش؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *